زمان تقریبی مطالعه: 11 دقیقه

حدود العالم

حُدودُ الْعالَم (عنوان کامل: حدود العالم من المشرق الی المغرب)، کتابی در جغرافیای عمومی، به زبان فارسی از مؤلفی ناشناخته. این اثر که نگارش آن در 372 ق / 982 م آغاز گشته (نک‍ : ص 7)، کهن‌ترین متن جغرافیایی به جا مانده به زبان فارسی است. نویسنده در مقدمه (گشایش کتاب)، آن را به حامی خود، «امیر السید الملک العادل ابی الحرث (الحارث) محمد بن احمد» تقدیم داشته است (همانجا). این شخص در واقع ابوالحارث محمد بن احمد فریغونی است که مشهورترین امیر آل فریغون بـوده و بر جـوزجان ــ نـاحیه‌ای در شمـال افغانستان امروزی ــ حکومت داشته است (نک‍ : بارتولد، «ترکستان …»، 13؛ برای آگاهی بیشتر، نک‍ : ه‍ د، آل فریغون؛ جوزجان). 
مینورسکی بر این گمان است که نویسندۀ حدود العالم، ابن‌فریغون یا شعیب بن فریغون، همان نویسندۀ کتاب دائرةالمعارف مانندِ جوامع العلوم، نوشته شده در سدۀ 4ق / 10م به زبان عربی است، که نویسنده آن را به امیری از چغانیان اهدا کرده است («ابن‌فریغون ... »، 189)؛ اما به این گفته باید به دیدۀ شک و تردید نگریست (نک‍ : ایرانیکا). 
عنوان کتاب که مؤلف آن را برگزیده، انتخابی شایسته است (نک‍ : سلجوق، 12)؛ حدود و سرحدات سرزمینهای موجود را به ترتیب از جهت مشرق شروع کرده، و دیگر جهاتِ شمال، مغرب و جنوب را پس از آن آورده است. ترتیب نوشته‌ها در منابع جغرافیایی اسلامی، مانند الاعلاق النفیسۀ ابن رسته، و المسالک الممالکِ ابن خردادبه و اصطخری به گونه‌ای دیگر است (نک‍ : حدود ... ، 3-6؛ شهرستانی، 7-13). 
حدود العالم کتابی کم‌حجم، اما دارای اطلاعاتی کوتاه و سودمند است. با توجه به دیباچه و فهرست آن، کتاب دربارۀ صفت زمین، نهاد آن، دریاها و جزیره‌ها، کوهها و رودها، بیابانها و ریگزارهای آن گفت‌و‌گو می‌کند و 52 ناحیۀ جهان از قبیل چینستان، هندوستان، تبت، تُغزغز و تتار، چِگِل، کیماک و آن‌گاه خراسان، سند، کرمان، پارس، خوزستان، جبال، دیلمان، عراق، جزیره، آذربادگان، ارمینیه و ارّان، سودان و جز اینها را به خواننده می‌شناساند (نک‍ : پروین‌گنابادی، 556). نثر کتاب ساده، روان و فصیح (بهار، 2 / 36)، و از نوع نثر شیوای عهد سامانیان و دیگر سلسله‌های هم‌زمان و پس از آنان است (پروین‌گنابادی، 557). از نظر اسلوب جمله‌بندی، دارای جمله‌های کوتاه و خالی از تعقیدات است که گاه به اجزاء جمله مقدم می‌گردد، چون: «ناحیتیست بسیار نعمت و آبادان» و گاه نیز جمله‌هایی وصفی این‌چنین می‌آورد: «و به رود غیان اندر نشسته بتبت آیند ببازرگانی» (همانجا). 
مؤلف از نظر شیوۀ برگزیدن کلمه‌ها بیشتر از کلمه‌های فارسی استفاده نموده است، اما تعصبی در این روش نشان نمی‌دهد، گاهی از کلمۀ تازی که کوتاه‌تر، ساده‌تر، متداول‌تر و به ذهن مأنوس‌تر باشد نیز استفاده کرده است؛ به‌خصوص در کلمه‌های مرکب غیر فارسی از ترکیبی استفاده می‌کند که بدان رنگ فارسی بخشد، و ویژگیهای لغوی، رسم الخطی و صرفی آن زبان را از کلمه دور سازد (برای نمونه، نک‍ : همانجا). گاهی از لحاظ تنوع و توسعه بخشیدن به نوشته، خواه در کلمه‌های مفرد و خواه در ترکیبات، یک بار کلمۀ تازی و بار دیگر کلمۀ فارسی را به‌کار می‌برد، چون: بِچِشک = طبیب؛ خیمه = خرگاه؛ در ترکیبات نیز این شیوه دیده می‌شود، چون: حرب‌کن = جنگ کن، که به جای دو ترکیب مزبور، گاه جنگ‌کننده و گاه، جنگی به‌کار می‌برد. نویسندۀ حدود العالم با کلمه‌های با، بی، کم و بسیار، ترکیبات فارسی ساخته، و رنگ فارسی به آنها بخشیده است، چون: با داد، با خواسته، بی‌آب، کم مردم، و ... . وی همچنین با گاه ترکیباتی چون: چراگاه، خرگاه و بخش‌گاه ساخته است. همچنین کوشیده است، زبان فارسی را از هرگونه نفوذ نابجای زبان بیگانه حفظ کند و به واژه‌ها رنگ فارسی بخشد؛ به همین سبب در کتاب کلمۀ تنوین‌دار دیده نمی‌شود و به جای مخصوصاً، و به جای خاصه، مجدداً، بِنو (به نو) به‌کار برده است. شاهکار خلاصه‌نویسی آن دلالت بر تجربۀ نگارش نویسنده دارد (همانجا). 
مؤلف حدود العالم، به نکته‌های تاریخی فراوانی اشاره نموده است، چون: یـادکردی از گـور یعقوب لیث (سل‍ 247-265ق / 861-879 م) در وندشاور در فارس، موطن حلاج (د 309ق / 921م) در بیدا (بیضا)ی فارس، ساختن دیبای پردۀ مکه در ایذۀ فارس، و موطن زکریای بچشک در ری (همو، 559-560). 
در سراسر کتاب تنها یک‌جا، نقل قولی از قرآن مجید، و یک مطلب کوتاه نیز به عربی آورده است. بر خلاف نام عربی کتاب، متن آن فارسی است، که برخی آن را ترجمۀ فارسی از عربی دانسته‌اند، که نمی‌تواند صحیح باشد (نک‍ : مینورسکی، تعلیقات بر ...، 173). 
نویسندۀ کتاب به‌جز نام حامی خود، نام هیچ یک از پادشاهان، امیران، خلفا و یا القاب آنان را نیاورده است (همانجا). مقدمۀ کتاب، معتدل و متین است و در آن نشانی از توقع انعام و استعمال القاب افتخاری نیست. در شرح ماوراءالنهر به شیوه‌ای ساده، امیر سامانی را ملک شرق، و امیر جوزجان را یکی از ملوک اطراف خراسان یاد می‌کند (همو، «ابن‌فریغون»، 192). 
کتاب حدود العالم از جهات مختلف روش جغرافیانگاری ارزش ویژه‌ای دارد (برای اصطلاحات جغرافیایی، نک‍ : پروین‌گنابادی، 560-561). مؤلف پیش از آنکه دربارۀ کوه یا رود سخن به میان آورد، آنها را به اصلی و فرعی، و بحر را به دریا و بطحیه تقسیم می‌کند (همانجا). وی همچنان، نخست از زمین، سپس دریاها و خلیجها، بعد از جزیره و آن‌گاه کوهها و معادن، سرانجام از رودها، بیابانها و ریگها، با رعایت ترتیب و اهمیت منطقی آنها، سخن می‌راند (شهرستانی، 9). 
حدود العالم در مرزهای ماوراءالنهر نگاشته شده، و در قلمرو آن ناحیه (بخارا) حفظ شده و به دست ما رسیده است؛ متن کتاب بیانگر آن است که نویسنده اطلاعات مفصلی نسبت به خراسان و ماوراءالنهر داشته است (بابایف، 81-82). 
اهمیت تألیف مزبور در این است که به مراتب مشروح‌تر از تألیفات دیگر جغرافیانویسان مسلمان است که به دست ما رسیده، و از متصرفات ترکان و به‌طورکلی بخش غیرمسلمان‌نشین آسیای مرکزی سخن گفته است (بارتولد، «ترکستان»، 13). شاید دلیل آن وجود مآخذ بسیار نزد نویسنده بوده است. او خراسان را در نزدیکی دنیای مسکون و آبادان قرار داده (همو، مقدمه بر ... ، 36)؛ اما گزارش وی از مقدسی کوتاه‌تر است (شهرستانی، 7). 
نویسندۀ کتاب در شناخت بهتر اماکن و محله‌های جغرافیایی، شغل و شکل معیشتی ساکنان، تقسیم‌بندی ارزشمندی ارائه نموده است. او برای تشخیص ناحیه‌ای از ناحیۀ دیگر، 4 روش مطرح کرده است: نخست، از اختلاف آب و هوا و زمین (وضع طبیعی) سخن گفته؛ دوم، مسئلۀ عقاید و باورهای مردم را وسیلۀ تعریف ناحیتی از ناحیۀ دیگر دانسته که در آن از تنوع دینها، آیینها و شریعتها و کیشها سخن رفته است. سمرقند را خانگاه مانویان، و مردم ایلاق و ماوراءالنهر را از سپیدجامگان ذکرکرده است؛ سوم، معرفی زبان و به‌کار گرفتن الفاظ و واژه‌ها را در تشخیص منطقه‌ای از منطقۀ دیگر مهم دانسته؛ چهارم، از نظام مملکت‌داری و چگونگی رژیم مسلط در آن ناحیه سخن گفته است (صدیقی، 188-194؛ پروین‌گنابادی، 559). 
کتاب افزون بر اینکه به گرد بودن زمین، دو قطب شمال و جنوب، خط استوا، و مناطق مسکون و غیرمسکون به سبب آب و هوا (گرما و سرما) اشاره دارد، به معرفی پدیده‌های طبیعی مانند رودهای قابل کشتی‌رانی، بیابانها و ریگزارهای مهم و وسعت آنها، استفاده از یک پدیدۀ طبیعی مانند رود در مداین بر شرق دجله، مکانهای تاریخی، آبادانی و ویرانی، نیز به معرفی جزایر و کوهها و رودها و اقیانوسها می‌پردازد (ستوده، 231-237؛ شهرستانی، 9)؛ همچنین به خواننده امکان می‌دهد که از سرزمینهای مختلف، تغییرات زمین‌شناسی، تغییر نام مکانها، مرز کشورها، روند تاریخ سیاسی کشورها، فرهنگ اقوام، جغرافیای دینی، تحولات اقتصادی و تغییرات نوع تولیدات، و غذای ساکنان مناطق مختلف مطلع گردد. برای نمونه: جزیرۀ بنکالوس که غذای آنان موز، ماهی و جوز است و متقاضی آهن‌اند. همچنین از محصولات یا حاصلخیز بودن مناطق و نامهای مختلف آنها، بازرگانی، اقتصاد نظامی (ابزار و لوازم جنگی)، معادن، صاحبان حرفه‌و‌فن، پرورش حیوانات اهلی و معرفی حیوانات وحشی، گیاهان بومی هر منطقه و گاهی موارد مصرف آنها یاد می‌کند و به معرفی آداب و رسوم اقوام مختلف در مناطق گوناگون، جزیرۀ زنان و جزیرۀ مردان می‌پردازد (همو، 9-14). 
در این کتاب گاهی به جمعیت نیز اشاره شده است. وصف منطقۀ جوزجان و نواحی آن در این کتاب، و شرح گیلان مفصل و متفاوت است. نویسنده برخلاف جغرافیانگاران سدۀ 4 ق، مانند مسعودی (د 346 ق / 957 م)، ابن حوقل (د پس از 367 ق / 978 م) و مقدسی (د 380 ق / 990 م)، سیاح نبوده، و اثرش تدوین منابع دیگران و اخبار است. مینورسکی علت این تفصیل را مبتنی بر اخبار کسانی می‌داند که در خدمت سامانیان و در هنگام جنگ آنان با آل بویه برای تسخیر ری، فعال بودند (نک‍ : «ابن‌فریغون»، 192، حاشیه؛ نیز بارتولد، مقدمه بر، 6-7). 
مؤلف به استثنای کتاب بطلمیوس، از منابع دیگری یاد نمی‌کند. به نوشتۀ کراچکوفسکی، او از ترجمۀ عربی کتاب بطلمیوس استفاده نموده است (IV / 224, 226). ترتیب کتاب نیز بطلمیوسی است، ولی از تقسیمات اصلی آن چشم‌پوشی کرده است (GAL, S, I / 411). به نوشتۀ بارتولد، بدون تردید نسخه‌ای از کتاب صور الاقالیم ابوزید بلخی یا کتاب اصطخری در دسترس مؤلف بوده است؛ برای نمونه، سخنان او دربارۀ ملطیه کاملاً با متن اصطخری مطابقت دارد (مقدمه بر، 20-21). 
مؤلف حدود العالم، مارده را بزرگ‌ترین شهر اندلس می‌داند، همان‌طور که اصطخری نیز آن را یکی از بزرگ‌ترین شهرهای اندلس برشمرده است. حقایق و رویدادهای تاریخی نیز گاه از اصطخری و گاه از ابوزید بلخی گرفته شده است (همان، 21). برخی از مطالب با متن اصطخری مطابقت دارد (همانجا). وی به جای نام ادبی و عربی آن از نام محلی و فارسی استفاده نموده است؛ مثلاً از واژۀ هری به جای هرات استفاده کرده است (همان، 21-23). نویسنده چند بار از نقشه‌ای که ظاهراً پیش از نوشتن کتاب آماده شده بود، سخن رانده است؛ به نوشتۀ کراچکوفسکی، بعید نیست که وصف سرزمینها بر اساس نقشه‌ای صورت گرفته باشد، اما هیچ اثری از اطلس اسلام در آن نیست (نک‍ : IV / 226). 
از کتاب حدود العالم تا 1310ق / 1892م اطلاعی در دست نبود. در این سال، تومانسکی تنها نسخۀ این کتاب را ــ که در 656 ق / 1258م به وسیلۀ عبدالقیوم بن حسین بن علی فارسی استنساخ شده بود (مینورسکی، مقدمه بر ... ، 8-9، «ضمائم ... »، 250-251) ــ در بخارا به دست آورد. این نسخه پیش از انتشار کامل به وسیلۀ ژوکوفسکی (د 1918 م)، مارکوارت (د 1930 م) و بارتولد مورد استفاده قرارگرفت. بارتولد در زمان حیات تومانسکی در بسیاری از مقالات و نوشته‌هایش از کتاب حدود العالم بهره جست. او پس از مرگ تومانسکی (1920م)، بخشی از حدود العالم را که مربوط به تبت بود، به چاپ رساند و نیز خلاصه‌ای از فصل گیلان را تهیه نمود (مینورسکی، مقدمه بر، 10-11؛ پروین‌گنابادی، 556). سرانجام، این کتاب نخستین‌بار با عنوان حدود العالم نسخۀ خطی متعلق به تومانسکی با مقدمه و تعلیقات بارتولد در 1930 م / 1349 ق در لنینگراد (سن‌پترزبورگ) در 78 صفحه متن و 32 صفحه مقدمه منتشر شد. چند سال بعد، مینورسکی ترجمۀ انگلیسی حدود العالم و مقدمۀ روسی بارتولد را همراه با استدراکات و تعلیقات سودمند در 1937 م به چاپ رسانید. او پس از چاپ نخست، بر پایۀ گزارشهای علمی باستان‌شناسان، به‌ویژه در ماوراءالنهر، مبادرت به نوشتن شرحهای جدیدی با عنوان ضمیمه بر حدود العالم نمود که شامل توضیحاتی دربارۀ تلفظ واژه‌ها و دستور زبان در حدود العالم است (نک‍ : همان، 11 ff.). ظاهراً مینورسکی گاهی قادر به خواندن و تشخیص برخی از واژه‌ها نبوده است؛ مثلاً واژۀ «جلندی» را جوانشیر و «بل» را بن، و «کرکرانک» را گریگور پنداشته است (عمادی، 645). 
کتاب حدود العالم پس از مرگ مینورسکی با افزوده‌هایی در 1970 م در لندن به چاپ رسید. متن حدود العالم در ایران، نخستین‌بار به‌کوشش جلال‌الدین طهرانی در 1314ش در تهران با توضیحات مختصری منتشر شد. سپس منوچهر ستوده آن را بدون تعلیقات مینورسکی در 1340ش در تهران و بار دیگر در 1362ش به چاپ رساند. پس از آن میرحسین‌شاه این کتاب را با ترجمۀ مقدمۀ بارتولد و تعلیقات مینورسکی در 1342 ش در کابل منتشر کرد. در 1983 م این کتاب به خط سیریلی تاجیکی در دوشنبه چاپ شد («دائرةالمعارف ... »،VIII / 415؛ EI2)
این کتاب در 1381 ش / 2002 م به‌وسیلۀ یوسف هادی به عربی ترجمه و منتشر شد (نک‍ : هادی، 2- 9). 

مآخذ

بابایف، قربان، «اماکن ماوراءالنهر در حدود العالم من المشرق الی المغرب»، آریانا، کابل، 1362 ش؛ بهار، محمدتقی، سبک شناسی، تهران، 1381ش؛ پروین‌گنابادی، محمد، «حدود العالم من المشرق الی المغرب»، راهنمای کتاب، تهران، 1342 ش، س 6، شم‍ 8؛ حدود العالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1340 ش؛ ستوده، منوچهر، «نکاتی از مقابلۀ حدود العالم با ترجمۀ انگلیسی آن»، فرهنگ ایران زمین، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1338 ش، ج 7؛ سلجوق، عفان، ایران نامه، مجموعه مقالات (اردو ـ فارسی ـ انگلیسی)، به کوشش محمدمهدی توسلی، کراچی، 2008 م؛ شهرستانی، شاه علی اکبر، «مقایسۀ اسلوب جغرافیه‌نگاری حدود العالم با جغرافیه‌های مماثل و معاصر آن»، آریانا، کابل، 1362 ش؛ صدیقی، جلال‌الدین، «تجلی فرهنگهای کهن در حدودالعالم من المشرق الی المغرب»، همان؛ عمادی، عبدالرحمان، «جلندی بل کرکرانک»، یکی قطره باران، به کوشش احمد تفضلی، تهران، 1370 ش؛ هادی، یوسف، مقدمه بر حدودالعالم، ترجمۀ همو، قاهره، 1423 ق / 2002 م؛ نیز: 

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.